گاهی می توان دوست داشت
گاهی می توان دوست داشت ...
اتفاقی !!!
با یک حس زیبا .
گاهی می توان عاشق شد ...
اتفاقی !!!
با یک لبخند ... یک نگاه .
گاهی هم می توان جدا شد ...
باز هم اتفاقی !!!
در یک روز خزان زده ی بهاری ... با قلبی آکنده از اندوه و آه .
خب ... بگذار برایت این گونه بگویم ... :
من تو را دوست داشتم ... و تو در عشق دیگری سوخته بودی ...
من خاطراتم را با تو می ساختم ... و تو خاطرات گذشته ات را مرور می کردی ...
بازی ناعادلانه ای بود ...
قاعده اش را از قبل بلد بودی ...
هرچه می کردم ، مات می شدم ... بهترین کار "واگذاری بازی " بود ...